سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند، ریختن خون (قربانی) و غذا دادن به مردم و یاری کردن دادخواهان را دوست دارد . [امام باقر علیه السلام]
 
جمعه 95 مرداد 29 , ساعت 2:1 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله جایگاه خمس در اسلام فایل ورد (word) دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جایگاه خمس در اسلام فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جایگاه خمس در اسلام فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله جایگاه خمس در اسلام فایل ورد (word) :

جایگاه خمس در اسلام

دورنمائى از فلسفه خمس و زکات
گرچه اسلام درآمدهایى را که از طرق نامشروع، همچون اختلاس، احتکار، کم‏فروشى، ربا، سرقت، رشوه و امثال آن بدست مى‏آید، به شدّت حرام کرده و حکومت اسلامى را مسئول بازگشت این اموال به صاحبان اصلى آنها دانسته است، چنانکه امیرالمؤمنین على‏علیه السلام فرمود: تمام اموالى را که در زمان خلیفه سوّم میان نورچشمى‏ها به ناحق تقسیم شده است، برخواهم گرداند، گرچه آن اموال در مهر زنان هزینه شده باشد. (2) امّا با این حال به دلایل تفاوت‏هاى حکیمانه‏اى که خداوند میان انسان‏ها قرار داده است و به خاطر تلاش و تخصّص و ابتکار، برخى افراد درآمد بیشترى دارند که از طریق مشروع نیز کسب کرده‏اند، و برخى افراد با درآمد کم، توانِ اداره زندگى خود را ندارند.

تمام نظام‏هاى بشرى براى کم‏درآمدها به فکر چاره بوده‏اند، زیرا اگر این خلاء به نحوى پر نشود، کینه و حسادتِ کم‏درآمدها نسبت به پردرآمدها شعله‏ور مى‏شود و شعله‏اش ممکن است همه چیز را بسوزاند. اگر گرسنگان سیر نشوند، خطر بالارفتن آمار جنایات جدّى مى‏شود و هر نظامى که به فکر گرسنگان نباشد، ماندنى نیست.
گرسنگىِ جمعى از مردم و پرخورى جمع دیگر را هیچ عقل و وجدان سالمى نمى‏پذیرد. به همین دلیل، براى حلّ این مسأله افراد و حکومت‏ها، طرحهاى زیادى ارائه داده‏اند که رایج‏ترین آنها گرفتن مالیات و برقرارى تأمین اجتماعى و ایجاد مؤسسات خیریّه و صندوق‏هاى قرض الحسنه و امثال آن است.

اسلام نیز که مکتبى جامع و اجتماعى است، براى فقرزدایى و حل مشکل محرومان جامعه، طرحهایى را ارائه داده که یکى از آنها، مسئله خمس است.
رسیدگى به فقرا به قدرى مهم است که حضرت على‏علیه السلام در حال نماز انگشتر خود را به فقیرى که در مسجد از مردم تقاضاى کمک مى‏کرد و کسى به او پاسخ مثبتى نداد، عطا کرد و اشاره نکرد که صبر کند و بعد از نماز به او کمک کند بلکه در حال رکوع انگشتر خود را به او بخشید و آیه نازل شد: «انّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلوه و یؤتون الزّکاه و هم راکعون» (3)
البتّه در بحث خمس، تفاوت‏هاى خمس و زکات با مالیات مرسوم دولتى بیان شده است که ان شاءاللّه مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.

خمس، نوعى تعدیل ثروت است که انسان با اراده خود و با قصد قربت، براساس ایمانى که دارد و اعتمادى که به او مى‏شود، درآمدهاى خود را بررسى و هزینه متعارف زندگى خود را از آن کاسته و بیست درصد از سودى که مازاد بر هزینه زندگى سالانه او است، به عالم‏ترین، متّقى‏ترین و بى‏هوس‏ترین افراد مى‏پردازد تا او همچون وکیلى مورد اعتماد، در آنچه به صلاح جامعه مى‏بیند، هزینه کند.
این تعدیل ثروت از طریق خمس و زکات، امرى واجب است، ولى اسلام براى تعدیل ثروت راههاى غیر الزامى دیگرى نیز از قبیل وقف، هبه، صدقه، انفاق، وصیّت، کفّاره، نذر، عهد، ایثار و قرض‏الحسنه، قرار داده است.
تعدیل ثروت در بعضى از مکاتب اقتصادى همچون کمونیسم، از طریق نفى مالکیّت خصوصى و به انحصار دولت درآوردن همه چیز، آن هم به صورت اجبار صورت مى‏گیرد که در این نوع تعدیل هیچ‏گونه آزادى و انتخاب و رشد وجود ندارد.

 

جامعیّت اسلام
آرى، از امتیازات اسلام آن است که اقتصاد آن با اخلاق و عاطفه آمیخته است، همان‏گونه که سیاست و دیانت آن به هم آمیخته است. نمازجمعه با این که یک عمل عبادى است، یک مانور سیاسى هم هست. اسلام حتّى در جهاد، به مسائل عاطفى، اخلاقى، اجتماعى و سیاسى نیز توجّه دقیق دارد.

این على بن‏ابیطالب‏علیه السلام است که در بحبوحه جنگ به خورشید نگاه مى‏کند تا مبادا نماز اوّل وقتش از دست برود! و فرزندش امام حسین‏علیه السلام ظهر عاشورا در برابر سیل تیر دشمن، نه تنها نماز واجب مى‏خواند، بلکه به مستحبات نماز نیز از قبیل اذان، اقامه، جماعت، اوّل وقت و; توجّه کامل دارد. و باز مى‏بینیم همین علىّ بن‏ابیطالب‏علیهما السلام در وسط جنگ، وقتى یارانش آب را در ظرفى تَرک‏دار براى او مى‏آورند، مى‏فرماید: آشامیدن آب از ظرف ترک‏دار مکروه است. (چه بسا ذرّات آلوده‏اى که لابه‏لاى آن ترک باشد و آب را غیربهداشتى کند.)

باز مى‏بینیم در وسط جنگ بعضى از حضرتش مى‏پرسند: نظر شما درباره فلانى و فلانى چیست؟ حضرت مى‏بیند پاسخ این سئوال سبب فتنه و تفرقه مى‏شود، سؤال‏کننده را توبیخ مى‏کند و اجازه نمى‏دهد امّتى که به وحدت کلمه نیاز دارند دستخوش تفرقه شوند، و باز مى‏بینیم به هنگام جنگ، شخصى از على‏علیه السلام معناى توحید را مى‏پرسد و رزمندگان از سؤال او ناراحت مى‏شوند، حضرت مى‏فرماید: جنگ ما براى توحید است و سپس توحید را براى او معنا مى‏کند.

به رزمندگان دستور مى‏دهد آب آشامیدنى دشمن را مسموم نکنید، درختانشان را قطع و به فراریان تیراندازى نکنید، به زنان و کودکان و سالمندان کارى نداشته باشید. در کجاى دنیا سراغ دارید که جنگ، سیاست، عبادت و اقتصاد اینگونه با مسائل اعتقادى، اجتماعى، اخلاقى، بهداشتى و عاطفى آمیخته باشد.
در نظام اسلامى رابطه میان مردم و رهبر الهى رابطه صلوات و درود است. به مردم فرمان مى‏دهد که به پیامبرشان درود فرستند: «یا ایّها الّذین آمنوا صلّوا علیه و سلّموا تسلیماً» (4) و به پیامبر نیز دستور مى‏دهد به پرداخت‏کنندگان زکات صلوات و درود فرستد: «خُذ من اموالهم صدقه و صَلِ‏ّ علیهم» (5)

در اسلام، روزهایى عید نامیده شده است که ضمن شادى و تبریک، رسیدگى به محرومان از طریق تقسیم گوشت قربانى در عید قربان و سیر کردن شکم گرسنگان در عید فطر از طریق زکات فطره مورد توجّه است. جامعیّت اسلام تا آنجاست که حتّى خوردن و آشامیدن، هدفمند طرّاحى شده است؛ در کنار جمله «کلوا» که فرمانِ خوردن است، یکجا مى‏فرماید: «کلوا;و لاتسرفوا» (6) در خوردن زیاده‏روى نکنید.
یکجا مى‏فرماید: «کلوا; و اشکروا» (7) به خاطر خوردن از خداوند تشکّر کنید.

یکجا مى‏فرماید: «کلوا; و اعملوا صالحاً» (8) با قدرتى که از غذاخوردن بدست مى‏آورید کار نیک انجام دهید.
یکجا مى‏گوید: «کلوا;. و لاتطغوا فیه» (9) از قدرتى که به وسیله غذا بدست آورده‏اید طغیان نکنید.
یکجا مى‏فرماید: «کلوا; و آتوا حقّه» (10) بخورید و حقّ آن را اداء کنید.

و یکجا مى‏فرماید: «فکلوا; اطعموا» (11) بخورید و به دیگران نیز اطعام کنید.
حتّى آنجا که به زنبور عسل الهام مى‏کند شیره گل را بمک، دستور مى‏دهد که عسل بساز، بنابراین اسلام، دین خوردن و خوابیدن نیست، بلکه خوردن و خوراندن و کار نیک انجام دادن و طغیان و زیاده‏روى نکردن است، همه با هم در نظر گرفته شده است. در کدام مکتب به این جامعیّت توجّه شده است.
به هر حال دنیا مالیات مى‏گیرد و اسلام نیز خمس و زکات مى‏گیرد، امّا شما در این کتاب به نکات و لطائفى برخورد خواهید کرد که نشان مى‏دهد حساب مالیات‏هاى اسلامى از حساب انواع مالیات‏هایى که در دنیا گرفته مى‏شود و قوانین آن بافته و ساخته فکر بشرى است جداست. در قوانین اسلامى به تمام ابعاد توجّه شده است؛
از چه چیزى خمس و زکات گرفته شود؟

چه مقدار از سرمایه مشمول خمس و زکات شود؟
چگونه گرفته و چگونه پرداخت و چگونه مصرف شود؟
محاسبه اموال با چه کسى باشد، گیرنده یا پرداخت‏کننده؟
پرداخت کننده با چه انگیزه و هدفى بپردازد و گیرنده چه ویژگیهائى داشته باشد؟
چگونه مردم را به پرداخت خمس و زکات علاقمند کنیم؟

مسؤلین جمع‏آورى چه افرادى باشند و چگونه به سراغ مردم بروند. در کجا گردآورى شود و شرائط خزانه‏دار بیت المال چه باشد، با افرادى که سوءاستفاده مى‏کنند، چگونه برخورد شود و دَه‏ها مورد دیگر که اگر میان مالیات‏هائى که در دنیا گرفته مى‏شود با خمس و زکات مقایسه شود، معجزه بودن مقرّرات اسلامى روشن مى‏شود، همان گونه که اگر مقایسه‏اى میان اذان و ناقوس کلیسا شود، مشخّص مى‏گردد که جملات اذان موزون، پرمحتوى‏، هدفمند و انگیزه‏آور، ولى در صداى ناقوس، چیزى مفهوم نیست. اگر مقایسه‏اى میان نماز اسلام باعبادات سایر ادیان شود، اگر مقایسه‏اى میان جهاد اسلامى و جنگهاى دنیا شود، اگر مقایسه‏اى میان کنگره بین‏المللى حج با سایر اجتماعات شود و اگر مقایسه‏اى میان نظام خانواده در اسلام با نظام خانواده در دنیا شود، جلوه اسلام بیشتر روشن خواهد شد.

خمس در قرآن
«وَ اعلَموا أنّما غَنِمتُم مِن شَى‏ءٍ فَاِنّ لِلّهِ خُمُسَه و لِلرَّسولِ ولِذِى القُربى‏ وَ الیَتامى‏ والمَساکینِ وابنِ السَّبیلِ اِن کُنتُم آمَنتُم بِاللّه;» (12)
«اگر به خدا ایمان دارید، بدانید هر چه را به عنوان غنیمت بدست مى‏آورید، بى تردید یک پنجم آن براى خدا و رسول و خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان است.»
تاریخ نزول آیه

بعضى زمان نزول آیه را جنگ بنى قینقاع (15 شوال سال دوم هجرى) مى‏دانند، (13) برخى زمان نزول را جنگ اُحد (7 شوّال سال سوم هجرى) (14) و بعضى جنگ بدر (رمضان سال دوم هجرى) مى‏دانند. (15) که خداوند از مجاهدان اسلام مى‏خواهد خمس آنچه را در جنگ به غنیمت برده‏اند، پرداخت نمایند.

نگاهى دقیق‏تر به آیه خمس
نگاهى به آیه خمس اهمیّت آن را نشان مى‏دهد زیرا:
1- در کمتر آیه‏اى مربوط به احکام، این همه تأکید پى در پى آمده است. کلمات «واعلموا، انّما، من شى، فانّ، للّه خُمُسه (بجاى «خمسه للّه») و ان کنتم آمنتم» نشان تأکید است.
2- براى تهییج مردم مى‏فرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. بنابراین پرداخت آن از لوازم ایمان شناخته شده است.

3- جمله «فانّ للّه خُمُسه» (که به اصطلاح جمله اسمیّه است) بیانگر این است که این حکم دائمى است، نه موقّت و موسمى. به علاوه چیزى که نشانه ایمان است نمى‏تواند موقّت باشد.
4- کلمه «واعلموا» در اول آیه به معناى آن است که باید خمس دادن باورتان بیاید و مسئله را جدى بگیرید. راستى عجیب است که شرکت در جبهه، کنار پیامبر بودن، اهل نماز و روزه بودن، عقاید سالم داشتن، از مهاجرین، انصار و سابقین بودن، مجروح شدن و بالاخره بر سپاه کفر پیروز شدن به تنهایى کافى نیست، زیرا با آن همه کمالات باز هم قرآن مى‏فرماید: اى رزمندگان پیروز! اگر ایمان دارید خمس غنائم را بپردازید. اگر به بعضى از دستورات مثل جهاد و نماز عمل کردید، ولى به دستور خمس عمل نکردید، ایمان واقعى ندارید.

یک نکته مهم
رسول خداصلى الله علیه وآله در شب جنگ بدر نخوابید و دائماً دعا مى‏کرد و مى‏فرمود: خدایا! این گروه اندک از مسلمین روى زمین مشابهى ندارند، اگر اینها شکست بخورند روى زمین بنده مؤمنى نخواهى داشت. (16) امّا قرآن خطاب به همین رزمندگان مى‏فرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. یعنى چه بسا تعداد مؤمنان در جهان بسیار کم باشد، ولى حتّى همین تعداد کم که مشمول دعاى پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله نیز هستند، اگر به تکلیف الهى و پرداخت خمس عمل نکنند، ایمان ندارند.

اهمیّت خمس
نه تنها در آیه 41 سوره انفال، پرداخت خمس شرط و لازمه ایمان شمرده شده، بلکه چهارمین آیه این سوره نیز نشانه مؤمنان واقعى را کمک به محرومان مى‏داند و مى‏فرماید: «مؤمنان کسانى هستند که هرگاه خداوند یاد شود دلهایشان مى‏طپد و; از آنچه به آنها روزى کرده‏ایم انفاق مى‏کنند. اینان همان مؤمنان حقیقى هستند.» آرى، پرداخت خمس از جهات متعددى داراى اهمیّت است که ما به بعضى از آن جهات فهرست‏وار اشاره مى‏کنیم. از نظر اعتقادى همان گونه که در آیه خمس خواندیم: پرداخت خمس نشانه ایمان و اعتقاد واقعى است. «اِن کنتم آمنتم;» از نظر عبادى خمس از عبادات است و باید با قصد قربت پرداخت گردد و هرگونه ریاکارى و ناخالصى در انجام این فریضه اختلال به وجود مى‏آورد.

از نظر سیاسىپرداخت خمس به حاکم و فقیه جامع الشرائط سبب ارتباط مردم با جانشینان پیامبر مى‏شود که این ارتباط در طول تاریخ لرزه بر اندام طاغوت‏ها انداخته است. پرداخت خمس کمک کردن به خط اهل بیت و تقویت بنیه مالى فقها و حوزه‏هاى علمیّه‏اى است که روشنگر مردم در طول تاریخ بوده‏اند. پرداخت خمس سبب تبلیغ و نشر تفکّر علوى به وسیله علما و فضلا و طلاّب و مرزبانى از حدود و ثغور دینى و مبارزه با انواع انحرافات فکرى و اخلاقى و سم‏پاشى‏ها و ایجاد تردیدها و وسوسه‏هاى بدخواهان مغرض و یا طرفداران ساده دل است.
به علاوه این پرداخت، رابطه عاطفى میان فقها و مردم را برقرار مى‏کند و فقها را از وضعیّت اقتصادى جامعه آگاه مى‏کند.از نظر اقتصادى پرداخت خمس راهى براى تعدیل ثروت، مبارزه با تکاثر و رسیدگى به محرومان و تهى‏دستان جامعه است. از نظر اجتماعى

پرداخت خمس راهى براى ایجاد الفت و محبت میان طبقات مختلف و جلوگیرى از ایجاد شکاف‏هاى عمیقِ اجتماعى است. از نظر روانى پرداخت خمس سبب مى‏شود که انسان در خود احساس کند حامى اهل بیت و مراجع تقلید و حوزه‏هاى علمیّه و تبلیغات صحیح دینى است و این احساس همواره او را هوادار جبهه حق و مخالف جبهه‏هاى باطل و وسوسه‏هاى آنان قرار مى‏دهد.
از نظر تربیتى پرداخت خمس انسان را حسابگر، دقیق، وظیفه‏شناس، نسبت به محرومان جامعه مسئول و نسبت به حمایت از خط خدا و رسول و اهل‏بیت‏علیهم السلام، متعهّد تربیت مى‏کند.
پرداخت خمس روح سخاوت و نوع دوستى را در انسان شکوفا مى‏کند. پرداخت خمس روحیه بى‏تفاوتى و دنیاپرستى را از انسان برطرف مى‏کند.
کوتاه سخن آنکه پرداخت خمس؛

رابطه انسان را با خدا از طریق قصد قربت در پرداخت،
رابطه انسان را با محرومان از طریق کمک به ایتام،
رابطه انسان را با حاکم معصوم یا عادل از طریق کمک به فقهاى عادل،
رابطه انسان را با جامعه از طریق تقویت حوزه‏هاى علمیه و اعزام اسلام شناسان به اطراف،
رابطه انسان را با خودش از طریق مهار کردن خوى حرص و بخل و بى‏تفاوتى،
رابطه انسان را با نسل آینده از طریق حلال کردن لقمه‏ها و مهریه‏ها،
و رابطه انسان را با پیامبر اسلام و اهل بیت معصومش‏علیهم السلام از طریق رسیدگى به سادات محروم تنظیم و تصحیح و تقویت مى‏کند.

آثار خمس
اگر به تعبیراتى که در آیات و روایات آمده است توجّه کنیم، به آثار پرداخت خمس بیشتر پى خواهیم برد. بعضى جملات و کلماتى را که براى فلسفه خمس آمده فهرست‏وار مطرح مى‏کنیم.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ